گامهايي در راه الفبا خواهيم برداشت .

( اين متن از پرچم هاي روزانه برگرفته شده است )

     بي گفتگوست كه بايد الفباي ما ديگر گردد .دراين باره پنجاه سال است سخن ميرود و اكنون بايد بكار بسته شود و شايسته ترين دسته ايم كه آنرا بكار بنديم . اگر امروز ما اين بكارنبنديم يا همچنان ميماند و بجايي نميرسد ويا بدست كسان نا شايستي ميافتد كه يك چيز ناقص درست كرده بدستها دهند .

    ما دوست ميداشتيم خودمان يك الفباي بهتر و درست تري بسازيم و بكار بريم كه چون رواج گرفت اروپاييان آنرا از ما گيرند ولي براي چنين كار كسي را ميخواستيم كه جربزه نقاشي داشته با يك بينشي باين كار پردازد ويك الفباي بسامانتر و بهتري بسازد ليكن چنين كسي را نيافتيم و از آنسوي آگاه شديم كه  ماتريس   تهيه كردن براي چنين الفبايي نياز بهنرمندان اروپايي دارد و در ايران وسايل آن آماده نيست و اين ما را ناگزير ميكرد كه چند سال ديگر منتظر باشيم . از اينرو از آن چشم پوشيديم و بهتر دانستيم كه بهمان الفباي لاتين كه ديگران نيز اقتباس كردند قانع باشيم اينست ميخواهيم در اين نشست در پيرامون آن گفتگو كنيم

     بايد دانست ما در فارسي بيست و دو حرف و هشت آوازه   حركه ( بكار ميبريم بدينسان :

     ب پ ت ج چ خ د ر ز ژ س ش غ ف ك گ ل م ن ه و ي

     شايد كساني ايراد خواهند گرفت كه چرا الف يا همزه را نشمرديم بايد گفت الف يا همزه حرف نيست بلكه آوازه يا  حركه (  است و ما از آن در ميان آوازها سخن خواهيم راند . شايدخواهند گفت چرا ذال را نشمرديم . ميگوييم امروز در فارسي ذال نمانده ,  اگر دو سه كلمه هست ما همه را )  زاء (  ميگوييم اين بايد با زاء هم بنويسيم آذربايجان يا آزربايجان در گفتن تفاوتي ندارد بهر حال هيچ نيازي ديده نميشود . برخي هم )  غين (  را ايراد گرفته ميگويند نيازي بآن نيست زيرا ) گاف ( را بجاي آن بياوريم ولي بايد گفت ميان غين با گ تفاوت آشكاري  هست بهر حال ,  در كلمه هاي باغ ,  مرغ ,  مرغزار , نغز ,  مغز ,  و مانند اينها بغين نيازمنديم .

     كساني در باره حرفهاي عربي خواهند پرسيد . ميگويم در زبان ساده نيازي بآنها نداريم زيرا ما تا بتوانيم كلمه هاي عربي را از زبان كم خواهيم گردانيد . از آنسوي اين حرفها در فارسي تغيير يافته تفاوتي ميان آنها با حرفها ي  فارسي نميماند .

    مثلا تفاوتي ميانه ) ح ( و ) ه (  و يا در ميان ) ص ( و )  س ( گزارده نميشود .

     ولي در جاهاي ديگر بآنها نياز خواهيم داشت . مثلا اگر خواستيم در يك جايي يك جمله عربي را بياوريم با اين حرفها نخواهيم توانست . اينست بايد از آنها در جاي ديگر سخن رانيم .

    اين بيست و دو حرف كه در فارسي هست در لاتين در برابر آنها بيش از بيست حرف نيست و اينك من در جدولي حرفهاي فارسي را با حرفهاي لاتين كه در برابر هر يك از انها توان گذاشت نشان ميدهم و شما خواهيد ديد كه دو حرف كم داريم :

ب

پ

ت

ج

چ

خ

د

ر

ز

ژ

س

ش

غ

ف

ك

گ

ل

م

ن

ه

و

ي

B

P

T

C

-

X

D

R

Z

J

S

_

Q

F

K

G

L

M

N

H

V

Y

 

  چنانكه مي بينيد در برابر چ و ش حرفي از لاتين نداريم .

  كنون بايد ديد براي اين دو حرف چ و ش كه كم داريم چه بايد بكنيم ؟ پيداست كه بايد يكي از سه راه را بر گزينيم :

   1 حرفي از خود بسازيم و بجاي آنها گزاريم يا از الفباي ديگري از روسي و ارمني و گرجي و مانند ابينها دو حرفي را برداريم و بجاي چ وش بكار بريم .

 2 چنان كه در انگليسي و فرانسه و آلماني كرده اندبا تركيب دو حرف اينها رابفهمانيم  ( مثلا چ را H C و ش را SH بنويسيم ) .

3  -  چنان كه در تركيه و قفقاز و در زبان اسپرانتو كرده اند با افزودن يك علامتي جاي اين دو حرف را پر كنيم ( مثلا را با يك علامتي در زير يا در بالا براي چ و  را با يك علامتي براي ش برگزينيم ) .

     از اين سه كار كدام يكي بهتر است  ؟ . آنچه من ميدانم راه يكم سختيهايي دارد زيرا اگر حرفهايي از خودمان بسازيم نياز بماتريسي خواهيم داشت كه دانسته نيست در اينجا بدست آيد و يا نيايد . اگر دو حرف از روسي يا ارمني برداريم شايد با لاتين سازش نخواهد داشت گذشته از اينها الفبامان با لاتين دوري بيشتر پيداكرده و ماشينهاي نوشتن خاصي براي خود لازم خوهيم داشت .

     راه دوم گذشته از آنكه كلمه هارا درازتر خواهد گردانيد در برخي جاها مايه اشتباه خواهد بود مثلا اگر شما ( گيسها GISHA ) بنويسيد كساني آنرا ( گيشا ) خواهند خوانند و جز با قرينه نخواهد دانست كه ( گيسها ) مقصود است .

    راه سوم از همه بهتر و آسانتر بنظر ميآيد و اين راهيست كه ديگران پذيرفته اند .من اينها را ميگويم كه نيك بينديشيد و هر كسي نظر خود را بگويد . آنكه گفته اند از بحث و گفتگو حقيقت روشن ميگردد در اينگونه جاهاست . در برگردانيدن الفبا بايد بسيار چيزها را در نظر گرفت و چه بسا نكته هايي كه بانديشه يكي نرسد و ديگري آنرا در يابد و بگويد . اين كاري است كه امروز ما ميخواهيم بكنيم و قرنها پايدار خواهد بود و اينست ما هر چه بيشتر بينديشيم و دقت كنيم الفباي بهتري خواهيم داشت .

     برخي از همسايه هاي ما الفباشان را تغيير داده اند و من در برخي از آنها نواقصي مييابم  اينست ميخواهم دقت بيشتري كنيم تا ديگران هم روزي ننشينند و بگويند فلان مردم الفباشان را ديگر گردانيدند ولي نواقصي دارد .

     ما بايد از يكسو روشني الفبا و اشتباه برنداري حرفها را در نظر بگيريم و از يكسو بكوتاهي كلمه ها مقيد باشيم همچنين آساني نوشتن را از انديشه دور نداريم همه اينها را بديده گيريد و بينديشيد كه براي آن دو حرفي كه داريم چه بايد كرد ؟ .

     اما آوازها ( حركه ) ، ما در فارسي هشت آوازه داريم و اينك هشت كلمه ميشماريم كه حرف نخست هر يكي با آوازديگري ميايد : بار، درخت ، دير ، پل ، پول ، پي ، جو .

     درحاليكه در الفباي لاتين پنج آواز بيشتر نداريم كه اينهاست  :

 

A   I  U  E  O

 

  پس در اينجا هم سه ‎آواز بي پاسخده است و در اينجا نيازمنديم كه بيكي از سه راه پايين بچاره كار پردازيم  :

  1 سه حرفي از خود بسازيم يا از الفباي ديگري جز از لاتين برداريم .

  2 چنانكه در زبانهاي انگليسي و فرانسه است با تركيب دو حرف اين آوازها را بفهمانيم .

  3 با گزاردن نشاني در بالا يا در پايين چاره كنيم .

  در اينجا هم من راه سوم را بهتر ميشمارم و بر آنم كه از اين راه بكار پردازيم . چگونگي آنكه حرفهاي O , E   را جزدر آوازهاي شناخنه خود را نياوريم مثلا بنوسيم PEY ;  COV   اما آن شش صداي ديگر بايد دانست كه هر دوتاي آنها يكيست چيزي كه هست در درشتي و باريكي تفاوت دارند  بر كه ميگوييم اگر آنرا اندكي درشتتر گوييم بار خواهد شد . همچنين است در درخت و دير وپل وپول :

اينست ما ميتوانيم هر يكي از حرفهاي سه گانه  A     I    E را در دو آواز بياوريم و براي جدايي در يكي از آنها يك نشاني در بالا يا پايين بيفزاييم  - تنها گفتگو در آن خواهد بود كه آيا حرفها را بي نشانه در آوازهاي درشت آورده و در باريكها نشانه افزاييم يا بعكس آن كنيم . در اينجا هم بگمان من بايد ببينيم بكدام يكي بيشتر نياز داريم آنرا بي نشانه گردانيم و گويا بآوازهاي درشت بيشتر نيازمند باشيم .